- هم تنگ
- هر یک از دو لنگۀ بار که با هم برابر و هم وزن است، کنایه از هم سنگ، هم وزن، برابر
معنی هم تنگ - جستجوی لغت در جدول جو
- هم تنگ
- نسبت دو لنگه بار بهم عدیل، هم قدر هم سنگ معادل برابر: دیگر روز مادر شیر این حدیث تازه گردانید و گفت: زنده گذاشتن فجار هم تنگ کشتن اخبار است. توضیح تنگ بمعنی عدل است که یک لنگه باز باشد و همچنانکه دو لنگه بار باهم مساوی است دو هم تنگ بیک اندازه اند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همقدر، هم وزن، هم ترازو
دو چیز که به یک رنگ باشند، کنایه از همتا، همانند
دارای یک رنگ، دارای یک سجیه وعادت
همقدر، هم ترازو، هم وزن
دو یا چند کس که با هم در دو (دویدن) همراهی کنند: ... با کسان که کفاء ت ایشان ندارد خود را هم تگ و هم عنان سازد، رفیق راه همراه: ما و مجنون بره بادیه هم تگ (هم تگ) بودیم قدمی چند ز همراهی ما دور افتاد. (شریف)
دو لنگه بار را هم سنگ و هم وزن یکدیگر قرار دادن عدیل ساختن: قاسم صباحت و ملاحت حسن او را با یوسف هم تنگ کرده
هم گن
بخیل، حسود
منسجم
عضو، آبونه
بخیل، حسود
هماواز، یکنواخت، موافق
تنگ دل، اندوهگین، غمناک، افسرده
آنکه یا آنچه با دیگری از یک جنس باشد، یک جنس
هم رنگ، دو چیز که به یک رنگ باشند، همتا، همانند
چوبی باشد که گازران بدان جامه را کوبند بعنی دقاقی کنند مدقه
کسی که حوصله در شراب خوردن نداشته باشد
همرنگ: (از جمله هفتاد هزار اسپ هام گون هام رنگ هم بالا بودند)
دارای رنگ مشترک بودن، دارای سجیه و عادت مشترک بودن
مساوی معادل: گردش آن خط بر آن جایگاه زمین همچند گردش آفتاب بود بر فلک، بهیکل باندام: اسب را بیاوردند ازین ابرشی توسن همچند پیلی) توضیح لازم الاضافه است
هم سردک همگن متعلق بیک جنس (نر یا ماده)، از یک قوم و نژاد، متجانس
یکنواخت و موافق
دو یا چند صدا که با یکدیگر توافق و تناسب داشته باشند، موافق متحد
هم سن بودن همسالی
هم وزنی، همشانی همرتبگی
رنگارنگ گوناگون، انواع واقسام
همکار، هم کردار